شنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۸

سبز ماندن باوجود آتش و آهن

hamid_farkhondeh@hotmail.com

حوادث تلخ و خونین روز عاشورا ضربه سهمگین دیگری بر مشروعیت اخلاقی و سیاسی حکومت وارد ساخت. نه جنبش سبز گمان می کرد حکومت حرمت عاشورا پاس ندارد و نه حکومت انتظار داشت جوانان خشمگین خشونت نیروهای سرکوبگر را پاسخ دهند.

در این میان برخی واکنش ها نسبت به آنچه در روز عاشورا در تهران و برخی از شهرهای بزرگ کشور اتفاق افتاد تا حدی شتابزده بود. ازجمله مفسر تلویزیون فارسی بی بی سی که معمولا تفسیرهایی منصفانه و واقع بینانه از اتفاقات ایران ارائه می دهد، شرایط آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را با بن بستی که شاه در ماه های آخر حکومت خود با آن روبرو بود مشابه دانست. برخی از سبزها مانند آقایان محسن مخملباف و بابک داد نیز با عباراتی بیگانه با ادبیات و سلوک جنبش سبز و رهبرانش، رهبر جمهوری اسلامی را مورد خطاب و توهین قرار دادند یا با توصیفات عاشورایی سخن گفتند. این درحالیست که هدف جنبش سبز نه حذف یا مرگ دیگران بلکه به معنای واقعی بر سرجای خود نشاندن مستبدین است.

اما صرف نظر از برخی واکنش های احساسی که عکس العملی است در برابر خشونت نیروهای حکومتی آن هم در روز سوگواری عاشورا، وجوه تشابه جایگاه آیت الله خامنه ای و نظام اسلامی با موقعیتی که شاه و نظام پهلوی در ما ههای آخر پیش از انقلاب داشت چنان نیست که لزوما سرنوشت شاه را برای رهبر جمهوری اسلامی پیش بینی کنیم. بعبارت دیگر رهبر جمهوری اسلامی ایران هنوز در موقعیت باخت-باخت قرار ندارد.

بین شرایط امروز ایران و اعتراضات پاییز و زمستان سال 57 چهار اختلاف عمده وجود دارد:

1.در انقلاب 57 گفتمان انقلابی و حذفی مسلط بود و امروز گفتمان اصلاحی و مسالمت آمیز. اگر امروز رهبر جمهوری اسلامی صدای اعتراض مردم را بشنود و در پی جبران مافات برآید، معنای آن تکرار سرنوشت شاه و ادامه تظاهرات بیشتر علیه وی تا مرحله حذف کامل او از قدرت نیست.

2.آیت الله خمینی و جنبش انقلابی آن دوران خواستار رفتن شاه و سرنگونی نظام سلطنتی بودند، درحالیکه جنبش سبز جامعه محور است. این جنبش قبل از آنکه در پی تغییر نظام باشد، خواستار رعایت قانون و احترام به حقوق شهروندی از سوی حاکمان است. رهبران جنبش سبز، آقایان موسوی، کروبی و خاتمی، خواهان حذف مقام ولایت فقیه یا حتی برکناری رهبر کنونی جمهوری اسلامی نیستند. بلکه تنها خواهان پایان اقدامات فراقانونی نهادهای قدرت، مبارزه در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و زنده کردن یا اجرای اصولی از این قانون هستند که بر حق حاکمیت ملت بر تعیین سرنوشت خود تاکید دارد.

3.در انقلاب 57 تظاهرات و اعتراضات سرتاسر کشور، حتی شهرهای کوچک و روستاها را دربرگرفته بود اما اعتراضات جنبش سبز عمدتا در تهران و شهرهای بزرگ کشور متمرکز است.

4.رژیم شاه از پایگاه مردمی برخوردار نبود، درحالیکه نظام جمهوری اسلامی نسبت به نظام پهلوی هم از ابزارهای سرکوب گسترده تری برخوردار است، هم از حمایت بخشی از اقشار مردم برخوردار است.

عکس ها، فیلم ها و گزارش های شرکت کنندگان شهادت می دهند چگونه مردم سبز معترض برای جلوگیری از حمله جوانان خشمگین به نیروهای سرکوبگر گرفتار، سپر دفاعی می سازند، شعار می دهند یا به ماموران مجروح کمک می کنند. علیرغم اینکه آمار دقیقی از میزان شرکت کنندگان در تظاهرات عاشورا در تهران و دیگر شهرها در دست نیست، اما گزارشات پراکنده از حضور میلیونی و پراکنده مردم تهران در این تظاهرات خبر می دهد. باتوجه به میزان خشونت بکارگرفته شده از سوی نیروهای گارد ویژه، انتظامی و بسیج، ابعاد مقابله به مثل و حمله مردم معترض به نیروهای سرکوبگر، محدود بوده است.

روز عاشورا اما رنگ سبز روشن جنبش را تا حدودی دود آتش خشونت تیره ساخت. در گفتمان انقلابی سال 57 فرهنگ شهادت هم میان نیروهای مذهبی و هم دربین سکولارها جایگاهی والا داشت و بازتولید می شد. امروز عموما این فرهنگ زندگی است که در میان مردم دست بالا دارد. خشونت و شهدای جنبش سبز نه تنها لزوما به گسترش دامنه اعتراضات میان اقشار خاموش جامعه منجر نخواهد شد، بلکه می تواند بخاطر بالا رفتن هزینه شرکت در تظاهرات، از گستردگی آن بکاهد.

بزرگترین برگ برنده جنبش سبز مسالمت آمیز بودن آن است، این جنبش نباید اجازه دهد حکومت خشونت را به آن تحمیل کند. سبز ماندن برخلاف آتش و آهن رمز گستردگی و موفقیت این جنبش است

هیچ نظری موجود نیست: