يكشنبه 23 تير 1392
بنیان های فکری پیش بینی های غلط در انتخابات 24 خرداد، حمید فرخنده
hamidfarkhondeh@hotmail.comپیش بینی اکثر سازمان های سیاسی و شخصیت های منفرد اپوزیسیون ایران چه در میان طرفداران انقلاب و براندازی نظام و چه در طیف طرفداران تحولات مسالمت آمیز، تدریجی و اصلاح طلبانه درمورد انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری اشتباه از آب درآمد. تاکنون دو نوع واکنش و تحلیل درباره چرایی این پیش بینی های اشتباه از سوی این تشکل ها و منفردین سیاسی که یک سوی آن سلطنت طلبان سرنگونی طلب و سوی دیگر آن جمهوریخواهان اصلاح طلب مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است، ارائه شده است. سرنگونی طلبان به تئوری توطئه متوسل شدند و مردم را بازی خورده ی سناریوی طراحی شده از سوی حکومت دانستند. طیف دیگر اما یا اصلا اشاره ای به علل اشتباه در تحلیل خود نکرده اند و یا سیاست های داخلی و خارجی نظام و نشانه هایی که از سوی حاکمیت در این روند چهار ساله بویژه یکسال اخیر به سوی اصلاح طلبان فرستاده شده بود را باعث این پیش بینی های نادرست دانسته اند. البته آنها از حرکت مردم استقبال کردند و برخی نیز به آقای روحانی تبریک گفتند.
هرچند ما به همه اطلاعات درباره آنچه در حلقه اصلاح طلبان گرد آمده پیرامون محمد خاتمی یا در جبهه مشارکت و جامعه روحانیون مبارز درمورد مشارکت در انتخابات و پیش بینی نتایج آن گذشته است دسترسی نداریم، شواهد اما نشان می دهد که حتی در بخشی از این اصلاح طلبان تا سه چهار روز مانده به انتخابات، تردیدهایی درمورد رقابتی بودن این انتخابات و عدم مهندسی نتایج صندوق های رای در روز 24 خرداد وجود داشته است.
اگر اصلاح طلبان و کارگزاران سازندگی با محوریت هاشمی رفسنجانی سرانجام بر تردیدها در میان صفوف خود چیره شدند و سه چهار روز مانده به انتخابات یکپارچه از حسن روحانی حمایت کردند، طیف تحریم کنندگان انتخابات به این قطعیت رسیده بودند که سرنوشت انتخابات از قبل رقم خورده است و کاندیدای "اصلح" مورد نظر رهبر سرانجام با تقلب بعنوان رئیس جمهور پیروز از صندوق های رای بیرون خواهد آمد. قطعیتی که در بیانیه های منتشر شده تحریم کنندگان بعد از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی از سوی شورای نگهبان به چشم می خورد. تحلیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی درمورد انتخابات و پیش بینی سرنوشت آن نمونه بارز چنین استدلال هایی بود:
"اکنون ساده اندیش ترین افراد نیز درک می کنند که حذف خاتمی و هاشمی از صحنه رقابت های انتخاباتی، توسط محافل امنیتی نظامی و به اشاره و حمایت رهبری با این هدف صورت گرفته است که زمینه اجرای بی دردسر سناریوی انتخاباتی فراهم شود. براساس مهندسی انجام شده، چند نامزد متفاوت اما بدون امکان رای آوری نیز به مجموعه نامزدهای تایید صلاحیت شده اضافه شدند تا هم نمایشی از انتخابات رقابتی و متکثر و البته با نتایج تضمین شده به کارگردانی نهادهای امنیتی نظامی روی صحنه برود و هم تجربه سال 88 تکرار نشود."[1]
جالب اینجاست که تاکنون پاسخی های ارائه شده درمورد چرایی چنین تحلیل ها و پیش بینی های نادرست چیزی جز دفاع از تحلیل پیشین خود و غلط انداز خواندن سیاست ها و علائم فرستاده شده از سوی رهبری نظام نیست. در بیانیه پساانتخاباتی سازمان جمهوری خواهان ایران که از جمله سازمان های تحریم کننده بود، آمده است:
"ما بعنوان یک سازمان سیاسی نمی توانستیم گمان خود را بر تحلیلی جز آنچه در چهارسال گذشته از سیاست های رهبری داشتیم، استوار سازیم و آن چیزی جز کوشش برای حذف جمهوریت نظام و اقتدار نهادهای انتخابی در برابر نهاد ولایت نبود، حتی به قیمت دستبردن در رای مردم. حذف خاتمی و رفسنجانی از رقابتی محدود و درون نظام، اررزیابی های محمد خاتمی و نشانه هایی که رهبری از نامزد "اصلح" می داد، همه این گمان را تقویت می کرد."[2]
اگر از نیروهایی که به تئوری توطئه برای دفاع از پیش بینی های شکست خورده خویش متوسل می شوند بگذریم پرسش مهم این است که واقعا چرا سازمان هایی با تجربه سال ها مبارزه و فعالیت سیاسی و بسیاری از فعالین سیاسی که دارای تفکرات اصلاح طلبانه به معنای عام آن نیز هستند، چنین غافلگیر می شوند و تحلیل هایشان غلط از آب درمی آید؟
چنانکه از بیانیه های تحریم کنندگان برمی آید مجموعه ای از عوامل باعث چنین خطای تحلیلی شده اند. مهم ترین عامل گمراه کننده ندیدن یا کم دیدن شرایط جدیدی بود که حاکمیت و رهبر جمهوری اسلامی در مقایسه با چهار سال قبل در آن قرار داشت. نگاهی به استدلال های تحریمیان نشان می دهد که آنها بجای توجه به باطنِ تحت فشار حاکمیت فریب ظاهر پرخاشگر آن خوردند. شرایط سخت سیاسی داخلی و خارجی و بن بست پرونده هسته ای ایران که حاکمیت را در تنگنا قرار داده بود چندان مورد توجه قرار ندادند، سرمقاله های روزنامه کیهان و حملات آقای حسین شریعتمداری به اصلاح طلبان یا کنایه های وزیر اطلاعات و تهدیدهای فلان فرمانده سپاه را اما عین حقیقت صحنه سیاسی ایران ارزیابی کردند. کمتر به صداهای اعتراضی در میان اصولگرایان و یا اینکه نزدیک به یکسال است دیگر نه رهبر جمهوری اسلامی و نه محمود احمدی نژاد قعطنامه های شورای امنیت را ورق پاره نمی خوانند، بها دادند. خط و نشان رهبر و نماینده اش در روزنامه کیهان برای اصلاح طلبان را نشانه محو جمهوریت نظام و استحاله جمهوری اسلامی به حکومت مطلقه فردی ولی فقیه دانستند، اما خط و نشان تحریم خرید نفت ایران و تحریم های فلج کننده بر اقتصاد کشور و اقتدار حکومت را ندیدند.
عامل مهم دیگر در این ارزیابی نادرست عدول از مبانی اصلاح طلبی است. یک نیروی سیاسی نمی تواند استراتژی اصلاح طلبی برگزیند اما هنگامی که بدون توجه به توازن قوای اجتماعی از پس بلند کردن یک وزنه سیاسی بزرگ برنیامد، حکومت را اصلاح ناپذیر بنامد. نمی شود خود را اصلاح طلب نامید اما ناگهان بعد از انتخابات سال 88 یا رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی اعلام کرد که حکومت دیگر اصلاح پذیر نیست. اصلاح پذیر بودن یا نبودن ذاتی حکومت ها نیست و اصلاح شدن یک نظام سیاسی مستقل از رفتار مخالفان و منتقدان آن نظام نیست.
برخی عوامل دیگر که در این پیش بینی های نادرست موثر بودند عبارتند از رقابتی ندانستن انتخابات، تحقیر "انتخاب میان بد و بدتر" یا در حقیقت گزینه "مطلوب" و "ممکن"، معطوف کردن توجه و تمرکز بر سیاست های کلان نظام و اینکه تغییرات در این حوزه در حیطه اختیارات رئیس جمهور نیست و درنتیجه اهمیت ندادن یا کم اهمیت دادن به تغییر و تحولات اندک ولی بسیار مهم در زندگی روزمره مردم و فضای فرهنگی کشور. بعلاوه چه کسی و با چه منطقی می تواند مدعی شود تغییرات خرد و اندک بر سیاست های کلان تاثیر ندارد؟
معلوم نیست چرا هنگامی که مردم ایران در مناظره های تلویزیونی شاهد اختلافات زیاد بین دیدگاه های کاندیداهای مختلف و رقابت شدید میان آقایان روحانی و عارف از یک سو و اصولگرایان از سوی دیگر و یا حتی شاهد رقابت و اختلاف نظرهای مهم میان کاندیداهای اصولگرا بودند، تحریم کنندگان انتخابات را غیررقابتی ارزیابی کردند. ظاهرا بعد از شوک رد صلاحیت هاشمی، آنها قادر نبودند دیگر گزینه های موجود در صحنه یعنی آقایان روحانی و عارف را به حساب بیاورند. آن هم به این خاطر که آنها رای آور نیستند. درست است که کاندیداهای درجه اول اصلاح طلبان در صحنه حضور نداشتند ولی نمی شد گفت با حضور کاندیداهای درجه دوم این طیف، بویژه با حاد شدن مناظرات تلویزیونی، انتخابات رقابتی نیست. استدلال تحریم کنندگان در این موضوع نیز گاه متناقض هست. معلوم نیست چون انتخابات رقابتی نیست در آن شرکت نمی کنند یا چون آقایان عارف و روحانی را رای آور نمی دانستند، انتخابات را قابل اعتنا نمی دانستند؟ رقابتی بودن انتخابات که واضح تر از آن بود که قابل بحث باشد. اما در خصوص رای نیاوردن، آیا باید در جمهوری اسلامی تنها در انتخاباتی شرکت کنیم که مطمئن باشیم پیروز از صندوق بیرون می آییم؟ آیا این استدلال بی باوری به انتخابات- البته با توجه به محدودیت هایش در جمهوری اسلامی- نیست؟ آیا اگر تقلب می شد رای دهندگان به اصلاحات و تغییر ضرر کرده بودند یا برگزارکنندگان متقلب؟
می گفتند اگر خاتمی و هاشمی دعوت به حمایت از عارف یا روحانی کنند و کاندیدای مورد حمایت آنها با استقبال مردم روبرو نشود این نشانه شکست این دو شخصیت سیاسی اصلاح طلب است. از همین رو بود که در قامت خیرخواهان هاشمی و خاتمی به آنها توصیه می کردند که در دام شرکت در انتخابات و حمایت از کاندیدای جبهه اصلاحات نیفتند. مشخص نیست مردم به شدت سیاسی و هشیار ایران که می دانند چرا فرصت حضور از آقایان خاتمی و هاشمی را گرفتند، در صورت چنین اتفاقی چگونه از ارزش و اعتبار خاتمی و هاشمی نزدشان کاسته می شد؟ دستگاه های تبلیغاتی حکومت و روزنامه کیهان البته چنین تبلیغاتی راه می انداختند اما مگر میانگین افکار عمومی مردم ایران تابع توهین ها و تفسیرهای آقای شریعتمداری در کیهان یا شعارهای حکومتی است؟
تحقیر گزینه میان "بد" و "بدتر" نیز هنوز از گره هایی است که بر دست و پای برخی از نیروهای سیاسی ایران زده شده است. این نوع نگاه شاید سایه روشنفکری ایران است که بر گرده سیاستمداران ایرانی سنگینی می کند. مقایسه انتخابات ریاست جمهوری 84 با انتخابات اخیر نشان می دهد که جامعه ایران در حال فاصله گرفتن از این نگاه آرمانگرایانه است. روشنفکران ایرانی مانند همه روشنفکران جهان حق دارند حقیقت جویی والای خود را فدای مصالح سیاسی نکنند. سازمان های سیاسی و سیاستمداران ایرانی نیز نباید بنوبه خود سیاست زمینی و گام های ممکن را اسیر آرمان های روشنفکرانه کنند. سیاست اصولا یعنی انتخاب میان "بد" و "بدتر" به تعبیر آرمانگرایانه، و انتخاب میان "مطلوب" و "ممکن" به تعبیر واقعگرایانه. این دریافت از سیاست و انتخابات که برای بسیاری از فعالین سیاسی ایرانی غیرقابل هضم است، واقعیت زندگی در قدیمی ترین دمکراسی های جهان نیز هست. بسیاری از شهروندان انگلیسی، سوئدی یا آمریکائی هم در روز انتخابات امکان رای دادن به گزینه مطلوب خود ندارند اما به گزینه ممکن پشت نمی کنند.
می گویند مردم ایران در دقیقه نود سرنوشت انتخابات را رقم می زنند. از سازمان های سیاسی و افرادی که سال ها در عرصه سیاست فعال بوده اند انتظار نمی رود تنها در جایگاه روزنامه نگار بعد از برگزاری انتخابات به تفسیر شگفتی های آن بپردازند، بلکه توقع این است که در قامت تحلیلگر سیاسی حداقل احتمال آنچه در این انتخابات اتفاق افتاد را در تحلیل های خود در نظر می گرفتند. بر مردم عادی (که اتفاقا آگاهانه حرکت کردند و احتمال تغییر را از نظر دور نداشتند) ایرادی وارد نیست اگر در دقیقه نود تصمیم بگیرند، سیاستمداران مدعی رهبری یا راهنمائی جنبش دمکراسی خواهی ایران اما چرا در دقیقه 70 بازی را تمام شده اعلام می کنند؟!
البته هنوز یک ماه از انتخابات ریاست جمهوری نمی گذرد و به احتمال زیاد آنها که تحلیل های نادرست از این انتخابات ارائه دادند، در آینده درمورد تحلیل های خود تعمق خواهند کرد و باید منتظر نقطه نظرات آنها بود.
شرکت کنندگان در انتخابات نیز احتمال تقلب و برنده نشدن کاندیدایشان را می دادند، آنها اما هرگز به قطعیتی که درمورد سرنوشت انتخابات در تحلیل های تحریم کنندگان موج می زد، معتقد نبودند و امیدوارانه برای ایجاد تحول حرکت کردند. مردم تغییرات اندک در زندگی واقعی خود را با ارزش شمردند. اگر با تقلب نیز روبرو می شدند تقلب کنندگان مقصر و مسئول بودند نه آنان که آرای خود را به امانت در صندوق ها ریخته بودند. در صورتی که تقلب نمی شد ولی کاندیدایشان علیرغم دعوت آقایان خاتمی و هاشمی واقعا برنده نمی شد، باز هم آنچه از دست شان برای تغییر و تحول به کم هزینه ترین شکل ممکن برمی آمد، انجام داده بودند.
............................................................................................................................
زیرنویس
1.بیانیه تحلیلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در مورد مهندسی انتخابات در پیش رو، سایت امروز، سه شنبه 14 خرداد 1392
http://archives.emruznews.com/2013/06/post-17421.php
2.بیانیه سازمان جمهوریخواهان ایران درباره انتخابات ریاست جمهوری، 12 تیر 1392
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=27373
Published from gooya news {http://news.gooya.com}
Copyright © 2009 news.gooya.com
All rights reserved for the original source
Copyright © 2009 news.gooya.com
All rights reserved for the original source