وب لاگ تسخیری
وب لاگ محمد علی ابطحی پس از دو ماه خاموشی، "اوین به رزو" می شود. ظاهرا این هم از نوآوری های عصر کودتاست. اعترافات از صحن خشک و بسته دادگاه به صحنه نرم و پهناور وب راه می یابند. ترکیبی از نوآوری های سخت افزاری استالین و فن آوری نرم افزاری بیل گیتس. بازجو در اوین دست آوردهای علوم تجربی را برای به روز رسانی اعترافات بکار می گیرد و دادستان در دادگاه علیه سران اصلی علوم انسانی کیفرخواست صادر کند. روزگار غریبی است، علوم تجربی در خدمت به محاکمه کشیدن علوم انسانی.
اعتراضاتی مدنی و مسالمت آمیز مردم را خونین کردند، سپس اشک تمساح ریختند. روزنامه ها را کنترل کردند و خبرنگاران خارجی اخراج کردند. فیلم ها و عکس ها اما از همان آغاز پرده از روی شمشیر فقیه و قمه بسیج برداشتند. دادگاه در چند پرده آراستند، کیفرخواست ها زمین و زمان به هم بافتند، به ماکس وبر و هابر ماس تاختند، بی بی سی را سازمانگر آشوب خواندند و فیس بوک را شریک جرم توییتر اعلام کردند تا انقلاب مخملی ثابت کنند. اما سرانجام نمایشی که قرار بود رعب ایجاد کند، خنده آفرید.
گویا خود نیز حس کرده اند عصر آسان فروشی دروغ بسر آمده است. اکنون هم از بیت رهبری و هم از زندان اوین زمزمه های جدیدی شنیده می شود. گرچه در آغاز بسان گوبلز گمان می بردند تقلب هرچه بزرگتر باشد باوراندنش سهل تر است. اما وقتی برای رهبر حفظ آبروی نظام مهمتر از افشای جنایات کهریزک و کوی دانشگاه است، هنگامی که جان فرزندان ملت در سایه حفظ قدرت قرار می گیرد، معلوم است که رای همان جوانان بطریق اولی نادیده گرفته می شود. کسانی که نشان دادند امین جسم و جان زندانیان نیستند، چگونه می تواند خود را امین رای مردم معرفی کنند؟
در بیت ولایت، آیت الله خامنه ای در دیدار با جمعی از دانشجویان انگشت اتهامات به رهبران جنبش را اندکی پایین آورد و با لحنی دیگر سخن گفت. او از موج تبلیغات گسترده حکومتی که علیه آقایان موسوی و کروبی در محافل کودتا و رساناهای دولتی در جریان است، یک گام فاصله گرفت. رهبری که همواره در قامت دانای کل در همه عالم دشمن می جست، می یافت، تهدید می کرد و خطابه خشونت می خواند، اینبار از لزوم وجود ادله برای متهم کردن "پیش قراولان حوادث اخیر" سخن گفت. با لطف به رهبران سیاسی معترض، با یک درجه تخفیف آنها را از مقام "دست نشاندگی بیگانگان" به جایگاه بازی خوردگان دشمن نشاند.
آیت الله خامنه ای در اظهارات خویش صراحتا حفظ قدرت حاکمان را از افشا و اعتراض به آنچه در کهریزک و دیگر بازداشتگاهها در جریان سرکوب حرکت های اعتراضی اخیر روی داده، ارجح دانست. تلاش مستبدین برای رفع و رجوع گفته های ضد و نقیض خود گاه آنان در وضعیتی مضحک قرار می دهد. رهبری که همواره چفیه بسیجیان بر گردن دارد و از فداکاری های آنها که اهل کوفه نیستند تا تنهایش گذارند قدردانی می کند، در سخنانی شگفت انگیز بسیجی ها و لباس شخصی هایی که در کنار نیروی انتظامی به ضرب و شتم و کشتار مردم و تخریب اموال عمومی پرداختند یا مسئولان و مامورانی که کار جنایت بویژه در کهریزک را بدانجا رساندند که او شخصا دستور تعطیلی این بازداشتگاه را صادر کرد، ناشناس خواند.
اعتراف در زندان، با توجه به تجربه هاب مکرر قبلی که زندانیان بعد از آزادی اعترافات خود را تکذیب کرده اند، از اعتبار برخوردار نیست. گفته های فرج سرکوهی، علی افشاری، ابراهیم نبوی، رامین جهانبگلو و تعدادی از وب لاگ نویسان پس از آزادی از زندان شاهد این مدعاست.
بی اعتمادی به اعترافات در زندان چنان است که حتی اگر واقعا یک زندانی تغییر عقیده هم داده باشد، کسی باور نخواهد کرد.
اگر چنانچه دادگاه ادعا می کند، عده ای از شخصیت های سیاسی بازداشت شده تغییر رای داده اند، تنها راه برای آنکه این بیداری زندانیان یا اعترافات آنها قابل پذیرش حتی برای هواداران حکومت شود، آزاد کردن هرچه سریعتر آنان است. دوصد گفته در زندان چون نیم گفته در آزادی نیست.
اعتراضاتی مدنی و مسالمت آمیز مردم را خونین کردند، سپس اشک تمساح ریختند. روزنامه ها را کنترل کردند و خبرنگاران خارجی اخراج کردند. فیلم ها و عکس ها اما از همان آغاز پرده از روی شمشیر فقیه و قمه بسیج برداشتند. دادگاه در چند پرده آراستند، کیفرخواست ها زمین و زمان به هم بافتند، به ماکس وبر و هابر ماس تاختند، بی بی سی را سازمانگر آشوب خواندند و فیس بوک را شریک جرم توییتر اعلام کردند تا انقلاب مخملی ثابت کنند. اما سرانجام نمایشی که قرار بود رعب ایجاد کند، خنده آفرید.
گویا خود نیز حس کرده اند عصر آسان فروشی دروغ بسر آمده است. اکنون هم از بیت رهبری و هم از زندان اوین زمزمه های جدیدی شنیده می شود. گرچه در آغاز بسان گوبلز گمان می بردند تقلب هرچه بزرگتر باشد باوراندنش سهل تر است. اما وقتی برای رهبر حفظ آبروی نظام مهمتر از افشای جنایات کهریزک و کوی دانشگاه است، هنگامی که جان فرزندان ملت در سایه حفظ قدرت قرار می گیرد، معلوم است که رای همان جوانان بطریق اولی نادیده گرفته می شود. کسانی که نشان دادند امین جسم و جان زندانیان نیستند، چگونه می تواند خود را امین رای مردم معرفی کنند؟
در بیت ولایت، آیت الله خامنه ای در دیدار با جمعی از دانشجویان انگشت اتهامات به رهبران جنبش را اندکی پایین آورد و با لحنی دیگر سخن گفت. او از موج تبلیغات گسترده حکومتی که علیه آقایان موسوی و کروبی در محافل کودتا و رساناهای دولتی در جریان است، یک گام فاصله گرفت. رهبری که همواره در قامت دانای کل در همه عالم دشمن می جست، می یافت، تهدید می کرد و خطابه خشونت می خواند، اینبار از لزوم وجود ادله برای متهم کردن "پیش قراولان حوادث اخیر" سخن گفت. با لطف به رهبران سیاسی معترض، با یک درجه تخفیف آنها را از مقام "دست نشاندگی بیگانگان" به جایگاه بازی خوردگان دشمن نشاند.
آیت الله خامنه ای در اظهارات خویش صراحتا حفظ قدرت حاکمان را از افشا و اعتراض به آنچه در کهریزک و دیگر بازداشتگاهها در جریان سرکوب حرکت های اعتراضی اخیر روی داده، ارجح دانست. تلاش مستبدین برای رفع و رجوع گفته های ضد و نقیض خود گاه آنان در وضعیتی مضحک قرار می دهد. رهبری که همواره چفیه بسیجیان بر گردن دارد و از فداکاری های آنها که اهل کوفه نیستند تا تنهایش گذارند قدردانی می کند، در سخنانی شگفت انگیز بسیجی ها و لباس شخصی هایی که در کنار نیروی انتظامی به ضرب و شتم و کشتار مردم و تخریب اموال عمومی پرداختند یا مسئولان و مامورانی که کار جنایت بویژه در کهریزک را بدانجا رساندند که او شخصا دستور تعطیلی این بازداشتگاه را صادر کرد، ناشناس خواند.
اعتراف در زندان، با توجه به تجربه هاب مکرر قبلی که زندانیان بعد از آزادی اعترافات خود را تکذیب کرده اند، از اعتبار برخوردار نیست. گفته های فرج سرکوهی، علی افشاری، ابراهیم نبوی، رامین جهانبگلو و تعدادی از وب لاگ نویسان پس از آزادی از زندان شاهد این مدعاست.
بی اعتمادی به اعترافات در زندان چنان است که حتی اگر واقعا یک زندانی تغییر عقیده هم داده باشد، کسی باور نخواهد کرد.
اگر چنانچه دادگاه ادعا می کند، عده ای از شخصیت های سیاسی بازداشت شده تغییر رای داده اند، تنها راه برای آنکه این بیداری زندانیان یا اعترافات آنها قابل پذیرش حتی برای هواداران حکومت شود، آزاد کردن هرچه سریعتر آنان است. دوصد گفته در زندان چون نیم گفته در آزادی نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر