چهارشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۶

همایش سوم اتحاد جمهوری خواهان و چالش پیش رو


حميد فرخنده
hamid_farkhondeh@hotmail.com

سومین همایش "اتحاد جمهوری خواهان ایران" در روزهای 25 تا 27 ماه مه در برلین برگزار می گردد. بر اساس قرار اعلام شده اجلاس در این همایش سندی در رابطه با استراتژی سیاسی اتحاد جمهوریخواهان و سندی دیگر در ارتباط با تحلیل اوضاع سیاسی مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. بعلاوه پیشنهادهایی نیز در مورد سمت گیری اقتصادی اتحاد جمهوری خواهان و سندی در رابطه با سیاست این تشکل جمهوریخواه برای حل نابرابری های قومی در ایران و اهمیت این امر مورد بحث و تصمیم گیری قرار خواهد گرفت. اما چند روز مانده به آغاز به کار این همایش، انتشار بیانیه انتقادآمیز جمعی از فعالین و چهره های سرشناس این تشکل جمهوریخواه از بیلان فعالیت های چهار ساله آن و پیشنهاد آنان برای برون رفت از بحران، بدون تردید بخش مهمی از وقت همایش را به خود اختصاص خواهد داد.

تولد "اتحاد جمهوری خواهان ایران " و همزاد کوچکتر، رادیکال و نه چندان سازمان یافته ی آن "جمهوری خواهان دمکرات و لائیک" به ترتیب در سال 2003 و 2004 میلادی، نتیجه تلاش بخشی از فعالان سیاسی اپوزیسیون بود که عمدتا برخاسته از خانواده چپ بودند. تشکل یابی جمهوریخواهان هم پیامی بود به قدرت های جهانی بویژه امریکا که برای تکمیل نقشه حمله نظامی احتمالی خود به ایران، در پی آلترناتیو سازی برای جایگزینی رژیم اسلامی، رو به محافل سلطنت طلب داشتند، هم پاسخی بود به سرخوردگی طرفداران اصلاحات در داخل کشور در پی شکست پروژه اصلاحات حکومتی.
بازگشت ظفرمندانه محمد ظاهرشاه به افغانستان هرچند نه در مقام پادشاه این کشور، بعد از سال ها زندگی در تبعید در ایتالیا، سلطنت طلبان ایرانی را برای بازگشت نزدیک و بی هزینه به قدرت امیدوار ساخت. آنها تلاشی را آغاز کردند تا به جامعه جهانی و بخصوص محافل قدرت درمیان نومحافظه کاران امریکا نشان دهند در پی سرنگونی احتمالی حکومت جمهوری اسلامی ایران، آنها تنها آلترناتیو مناسب برای جایگزینی این نظام هستند. همه این تحولات، اپوزیسیون جمهوری خواه ایران را به خود آورد و از ابعاد و خطر پراکندگی تشکیلاتی خویش آگاه ساخت. از سوی دیگر ناکارآمدی اصلاح طلبان حکومتی بویژه ناکامی محمد خاتمی در پیشبرد پروژه اصلاحات وعده داده شده و بی اعتبار شدن شان و مقام ریاست جمهوری، جمهوریخواهان ایران را به بازتعریف "جمهوریت"، اعاده حثیت از مفهوم آن و در نتیجه تشکیل صفوف مستقل خویش فرامی خواند.
چنین بود که به احترام جمهوریخواهی و با شعار جدائی دین از دولت، دوستان پراکنده در کشورهای مختلف گرد هم آمدند، رفقای دیروز دشمنی ها را کنار گذاشتند و در قامت دوستان امروز در همایشی باشکوه و پرامید در برلین دستان یکدیگر را فشرده در کنار هم نشستند. برخی از برادران که سکولاریسم را می پذیرند نیز به همایش دعوت شده بودند. رنگ های سبز و سفید به پرچم سرخ اضافه شده بود و اجلاس به جای پایان یافتن با سرود انترناسیونال با سرود "ای ایران" آغاز به کار کرد. اختلاف نظرها چه در مفهوم دمکراسی و چه در استراتژی سیاسی برای دست یابی به آن در ایران فراوان بود، اما زمان، زمان تفاهم ها و همدلی هایی بود که در بیانیه 10 ماده ای اتحاد جمهوری خواهان ایران با امضای بیش از هزار نفر از فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اپوزیسیون و دهها انجمن و تشکل تجلی یافته بود.
مهدی فتاپور از بنیانگذاران اتحاد جمهوریخواهان و عضو هیئت سیاسی- اجرائی آن در مورد شکل گیری ایده تشکیل این اتحاد می گوید: "اتحاد جمهوریخواهان با هدف تلاش در راه حضور متشکل و یا حداقل هماهنگ نیروهای سکولار جمهوریخواه و تقویت این نیرو در حیات سیاسی کشور شکل گرفت. جریانهای سیاسی مطرح در کشور، اقتدارگرایان و محافظه کاران حاکم، اصلاح طلبان اسلامی، هواداران رژیم پادشاهی، مجاهدین خلق … همگی دارای رهبری بوده و بطور نسبی متشکلند. جمهوریخواهان سکولار کشور چند پارچه بوده و با وجود نقش پراهمیتی که در فعالیت های اجتماعی ایفا میکنند در عرصه سیاست حضوری متناسب با وزن اجتماعی خود ندارند. استقبال گسترده ای که از این ایده بعمل آمد نشان داد که بخش وسیعی از کادرها این نیاز را احساس کرده و تلاش برای غلبه بر آن را ضروری میدانند.[1]
جریان های سیاسی ای که آقای فتاپور از آنها نام می برد اما همگی دارای استراتژی های مشخص سیاسی بوده و هستند در حالیکه "جمهوری خواهان سکولار" طیف مختلفی از نیروهای جمهوریخواه را در برمی گیرد با پروژه های سیاسی متنوع. سوالی که از آغاز تاسیس این جریان جمهوریخواه مطرح بوده این است که چگونه می توان با وجود تنوع نظرات و استراتژی ها ی مختلف سیاسی، در این عرصه چنانکه آقای فتاپور آرزو دارد "حضوری متناسب با وزن اجتماعی خود" داشت؟
به همین علت فعالان اتحاد جمهوریخواهان پس از پایان موفقیت آمیز همایش اول، برای پاسخگویی به این معضل در طی چهار سال حیات سیاسی این تشکل در تلاش بوده اند. در آستانه انتخابات دور نهم ریاست جمهوری جناحی از اتحاد جمهوری خواهان طرفدار دعوت از مردم به شرکت در انتخابات و حمایت از کاندیدای اصلاح طلبان بودند، در حالیکه گروه بزرگتری در پی معرفی کاندیدای مستقل جمهوریخواهان بودند و سرانجام دسته ای از تحریم دفاع می کردند. اما سرانجام بر سر معرفی کاندیدای مستقل توافقی حاصل نگردید و همایش دوم اتحاد جمهوری خواهان که رونق همایش اول را نداشت و در فاصله دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری در اواخر خرداد 84 در فرانکفورت برگزار شده بود، بدون رسیدن به توافقی در مورد دعوت به تحریم یا شرکت در این رویداد مهم سیاسی که در کشور در جریان بود به کار خود پایان داد. نتیجه این شد که در این همایش عرصه های اصلی فعالیت سیاسی اتحاد جمهوریخواهان به سه محور کلی: تلاش برای متشکل کردن نیروهای جمهوریخواه سکولار و ارائه یک بدیل جمهوریخواه، عرضه و گسترش گفتمان جمهوریخواهی، تقویت جامعه مدنی و در این راستا شرکت در مبارزات و تقویت تشکل هایی که تحقق خواست های مشخص مدنی و یا مطالباتی را هدف خود قرار داده اند، محدود شد.
در حالیکه بخشی از نیروهای فعال در اتحاد جمهوری خواهان حمایت از مبارزات جامعه مدنی ایران و داشتن نقش پشت جبهه ی آن را نقطه مشترک و وظیفه اصلی جمهوریخواهان سکولار ایران ارزیابی می کنند، عده ای دیگر از فعالین این جریان جمهوریخواه حتی برای فعال بودن در این عرصه، داشتن استراتژی و هویت مشخص سیاسی را لازم می دانند.
چنین است که اغلب، دغدغه حفظ یکپارچگی صفوف خود، اتحاد جمهوری خواهان را در فرصت های انتخاباتی یا در مورد مسائل مهم سیاسی کشور به سکوت یا موضع گیرهای کلی، نه چندان صریح و دوپهلو واداشته است. چنانکه در انتخابات شوراها در پاییز گذشته نیز اختلاف نظرات مانع از موضع گیری مشخص از سوی اتحاد جمهوری خواهان در این مورد شد. فعالان سیاسی عضو این تشکل اما هرگاه عرصه ی این نهاد را برای ابراز نظرات خویش تنگ دیده اند چه بصورت فردی و چه گروهی در فرصت های انتخاباتی یا درباره رویدادهای مهم سیاسی کشور مانند محکوم کردن بی قید و شرط هرگونه حمله نظامی به ایران، به ابراز نظر پرداخته اند.
برای تخفیف اختلاف نظرها در اتحاد جمهوریخواهان شورای اجرائی- سیاسی این نهاد بر آن شد که از موضگیری سیاسی یا حداقل موضع گیری مشخص سیاسی برای شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات خودداری کند. برخی از مسئولین این تشکل دلسوزانه به قصد حفظ وحدت و یکپارچگی صفوف جمهوریخواهان حتی تا بدآنجا پیش رفتند که در آستانه انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری شرکت کردن در انتخابات را همانقدر درست دانستند که شرکت نکردن در آن را، و یا اینکه در انتخابات شوراها در پائیز گذشته با اشاره به کم اهمیت بودن نقش ایرانیان خارج از کشور در نتیجه انتخابات، از گرمی و شور و شوق سیاسی دفاع از شرکت در انتخابات و یا دعوت به تحریم بکاهند و یا اعلام دارند در عرصه انتخابات "برخورد فعال به معنای دعوت از مردم بشركت و يا عدم شركت و شماتت يكديگر نيست."[2]

این در حالیست که نیروهایی که آقای فتاپور از آنها نام می برد هرگز برای حفظ یکپارچگی درونی خویش مجبور به کم بها دادن به سیاست ورزی در بزنگاههای مختلف سیاسی کشور نبوده اند. جمهوری خواه سکولار یا لائیک بودن اگر فصل مشترکی برای تشکل باشد، نه تنها مبنایی برای توافق بر سر راهکارهای سیاسی مشترک نیست بلکه می تواند به رابردهای سیاسی متضادی نیز بیانجامد، چنانکه انجامید. به همین دلیل علیرغم استقبال گسترده اولیه در آغاز تاسیس اتحاد جمهوری خواهان ایران، حضور مستقیم این نهاد در عرصه سیاست چندان امکان پذیر یا موفقیت آمیز نبوده است. در میان جمهوریخواهان حتی تفسیرهای مختلفی از بیانیه 10 ماده ای مورد توافق درباره دیدگاههای اقتصادی و یا حقوق گروههای قومی وجود دارد. جمشید اسدی اقتصاددان و از فعالان اتحاد جمهوریخواهان که سندی اقتصادی مبتنی بر احترام به مالکیت خصوصی و پذیرش اقتصاد بازار را برای بررسی و تصمیم گیری در مورد آن به همایش ارائه خواهد داد در این رابطه می گوید:
"جمهوری خواهان برلين[اتحاد جمهوریخواهان ایران] و پاريس [جمهوریخواهان دمکرات و لائیک] سند اقتصادی که ندارند هيچ، مالکيت خصوصی را هم که سنگ بنای استقلال فردی و مورد اشاره روشن اعلاميه های جهانی حقوق بشر است، به رسميت نشناخته اند. حتی در همايش اول جمهوری خواهان لائيک و دموکرات، از سوی برخی از دوستان عنوان شد که هرچند مالکيت خصوصی در اعلاميه جهانی حقوق بشر تصريح شده باشد، ما که نبايد آن را چشم بسته پذيريم! بين خودمان باشد در اتحاد جمهوری خواهان نيز چنين دوستانی داريم!"[3]

اختلافات در مواضع سیاسی در بین فعالان اتحاد جمهوریخواهان و بعضا هم نظری برخی از آنها با نیروهایی که خارج از این تشکل وجود دارند، بویژه در فرصت های انتخاباتی در ایران نشان داد که هر چند جمهوریخواهی جامه ی سیاسی فراخی است اما نه همه طرفداران یک برنامه سیاسی را می توان در آن جا داد و نه از سوی دیگر می توان مفهوم وسیع جمهوریخواهی را در یک برنامه سیاسی به تنگ آورد. بنابراین یا می بایست چنانکه از نام اتحاد جمهوریخواهان برمی آید به مفهوم عام جمهوریخواهی وفادار ماند و برای اتحاد وسیع جمهوریخواهان تنها فعالیت هایی را در دستور کار قرار داد که همه جمهوریخواهان سکولار و طرفدار مبارزه سیاسی مسالمت آمیز در مورد انجام آنها اشتراک نظر دارند، یا اگر قرار است در مسائل سیاسی روز موضع گیری کرد اولا باید در مورد همه مسائل مهم سیاسی ایران سیاست ورزی کرد، نه اینکه گاهی سکوت کرد و زمانی فعالانه مردم را دعوت به شرکت و یا تحریم کرد، ثانیا به نظرات دوستان جمهوریخواه مخالف یک راهبرد سیاسی، فرصت و امکان سیاست ورزی برای راهبردهای خود را داد. و این به معنای لزوم به رسمیت شناختن فراکسیون هاست.
بطور عمده دو نوع نگاه در اپوزیسیون جمهوریخواه در ارتباط با روند مبارزه برای استقرار دمکراسی در ایران همواره وجود داشته است. یک دیدگاه اصلاح طلبانه که نظام جمهوری اسلامی را [در صورت وجود فشار اجتماعی] اصلاح پذیر می داند، خواستار مبارزه سیاسی مسالمت آمیز است، از سکولاریسم دفاع می کند، در صورت وجود کاندیداهای جناح های مختلف نظام در انتخابات، علیرغم محدودیت ها و عدم وجود انتخابات آزاد، شرکت در انتخابات به نفع کاندیداهای اصلاح طلب را توصیه می کند. مخالف خشونت است ولی از اعتراضات مسالمت آمیز، اعتصاب و مقاومت مدنی به عنوان راههای مبارزه دفاع می کند. در مورد ارتباط کشورهای غربی با ایران موافق سیاست گفتگو و انتقاد همزمان این کشورها با ایران است و تحریم های اقتصادی را به ضرر مردم و در نهایت مخالف هموار شدن راه دمکراسی در ایران ارزیابی می کند. سرانجام در ماجرای پرونده هسته ای ایران خواهان تعلیق غنی سازی اورانیم و تلاش ایران برای همکاری با جامعه ی بین المللی جهت اعتماد سازی است، در عین حال هر نوع حمله نظامی به ایران را بی قید و شرط محکوم می کند. دیدگاه دیگر که می توان آنرا انقلابی یا رادیکال خواند برعکس خواستار سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است و آن را اصلاح پذیر نمی داند، تاکید بر لائیسیته دارد، هر چند به دنبال خشونت نیست اما کاربرد خشونت در برابر خشونت نیروهای امنیتی حکومت را نیز نفی نمی کند، طرفدار نافرمانی مدنی است حتی اگر به خشونت از سوی حکومت بیانجامد، دعوت به تحریم همه انتخابات هایی می کند که در جمهوری اسلامی با وجود قانون اساسی موجود و نظارت استصوابی شورای نگهبان برگزار می شود. شرکت در انتخابات را مشروعیت بخشی به نظام اسلامی ارزیابی می کند و سرانجام خواستار انزوای بیشتر ایران در صحنه بین المللی و قطع مراودات اقتصادی و سیاسی جهان غرب با ایران است. در ماجرای پرونده اتمی ایران خواستار فشار جامعه جهانی به ایران برای تعلیق غنی سازی است و در پاسخ به تهدید حمله نظامی به ایران نیز شعار "نه به جنگ، نه به جمهوری اسلامی" می دهد.

آخرین تلاش ناموفق اتحاد جمهوریخواهان که البته اینبار ربطی به مشکلات ساختاری این اتحاد نداشته و ناشی از کم لطفی یا مشکلات اصلاح طلبان داخل کشوراست، خودداری این نیروهاست که هنوز مرزهای خودی و غیرخودی به آنها اجازه صدور بیانیه مشترک با هموطنان جمهوریخواه خود حتی برای صلح و مقابله با تهدید حمله نظامی امریکا به ایران، نمی دهد. این واقعیت تلخ شاید نوعی یادآوری به این فعالین جمهوریخواه است که آنها "اتحاد جمهوریخواهان سکولار ایران در تبعیدند". تبعیدی که هنوز نتوانسته است حتی همه جمهوریخواهان سکولار، دمکرات و ضد جنگ را برای محکوم کردن همزمان ماجراجویی های دولت احمدی نژاد در پرونده انرژی هسته ای و هر گونه حمله نظامی به ایران بطور بی قید و شرط، به دور یک اعلامیه مشترک گرد هم آورد.
علیرغم کاستی ها، توجه و تلاش جمهوریخواهان ایران برای سازماندهی نیروهای خود پاسخی بود به نیاز سیاسی روز.
گامی بود برای فرا رفتن از مرزهای تنگ ایدئولوژیک و سازمانی. برای برخی هبوطی بود از دنیای آرمانی دیروز به واقعیات زمینی امروز. تلاشی موفق بود برای رشد فرهنگ رواداری و تحمل چند صدایی در میان اپوزیسیون چپ و میانی ایران. از این گذشته بی شک یکی از دستاوردهای مهم متشکل شدن جمهوریخواهان ایران تقویت اندیشه جمهوری خواهی و به چالش کشیدن نظریاتی که بر اساس بنیادهای اندیشه سیاسی سنتی از نهاد موروثی سلطنت و یا منشا الهی قدرت دفاع می کنند، بوده است.

در آستانه برگزاری همایش سوم اتحاد جمهوری خواهان هفت نفر از فعالین این تشکل با انتشار بیانیه ای به انتقاد شدید از ساختار، نحوه فعالیت، هویت ناروشن و عدم کارآیی ارگان رهبری آن پرداخته اند. آنها راه حل برون رفتن از مشکلاتی که دست و پا گیر این نهاد جمهوریخواه شده است را تشکیل فراکسیون های مختلف در درون اتحاد جمهوری خواهان می دانند. امضا کنندگان بیانیه تا بدآنجا پیش می روند که راه حل پیشنهادی خود را "احتمالا تنها راه نجات اجا از سراشیب اضمحلال کامل" ارزیابی می کنند. آنها برآنند که امکان فعالیت سیاسی در فراکسیون های مختلف و انتخاب رهبری برای هر فراکسیون، انگیزه تازه ای خواهد شد برای فعالیت اعضا، تولید اراده سیاسی، هویت یابی، جلب دیگر جمهوریخواهان به صفوف خود و نهایتا خارج شدن اتحاد جمهورخواهان از رکود.[4] در واکنش به انتشار این بیانیه مسعود فتحی از دیگر فعالین اتحاد جمهوری خواهان ایران انتقادات مطرح شده از سوی دوستان جمهوریخواه خود را ادعاهایی اثبات نشده می نامد، هرچند وی تاکید می کند که مخالفتی با تشکیل فراکسیون های مختلف در اتحاد جمهوریخواهان ندارد.[5]
انتشار ارزیابی هایی چنین متفاوت از ساختار، نحوه فعالیت و نقش و هویت اتحاد جمهوری خواهان ایران در اپوزیسیون، بی شک سومین همایش این تشکل را صحنه برخورد نظرات و آرای کاملا متفاوت خواهد کرد. اما آیا این همایش قادر خواهد شد فعالین و اعضای خود را متقاعد سازد تا بلندپروازی های سیاسی را کنار گذاشته و فعالیت جمهوریخواهانه خود را به گسترش گفتمان جمهوری خواهی و حمایت و تقویت جامعه مدنی ایران، یعنی نقطه اشتراک همه جمهوریخواهان سکولار، محدود کنند؟ یا برعکس همایش خواهد توانست "ترمز اتحاد" را از ماشین سیاست ورزی در درون اتحاد جمهوری خواهان ایران برداشته و سرانجام آن را از حالت سهل و ممتنع کنونی بیرون آورد.

زیرنویس ها

1. مصاحبه ف. تابان با مهدی فتاپور به مناسبت همایش سوم اتحاد جمهوری خواهان، سایت اخبار روز، یکشنبه 9 اردیبهشت 1386
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=9345

2. انتخابات شوراها و اپوزیسیون؛ تکرار یک خطا، مریم سطوت، سایت ایران امروز، شنبه 2 دی 1385
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/11444/

3. چین کمونیست، مالکیت خصوصی و جمهوری خواهان، جمشید اسدی، سایت ایران امروز، 6 آوریل 2007
http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/12462/

4. آینده اتحاد جمهوریخواهان در گرو تشکیل فراکسیون هاست، توصیه ای برای خود و دیگران، جمعی از اعضای اتحاد جمهوری خواهان، سایت گویا نیوز، چهارشنبه 26 اردیبهشت 1386
http://news.gooya.eu/politics/archives/2007/05/059702.php

5. اتحاد جمهوریخواهان ایران، یک "اتحاد غیرسیاسی"؟، مسعود فتحی، سایت عصر نو، جمعه 28 اردیبهشت 1386
http://asre-nou.net/1386/ordibehesht/28/m-naghd.html