یکشنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۵


سازمان سیاسی یا "دفتر مطالعات اجتماعی"؟
(نقدی بر نوشته خانم مریم سطوت در سایت ایران امروز)

حميد فرخنده
hamid_farkhondeh@hotmail.com

خانم مریم سطوت در مقاله ای در"ایران امروز" با عنوان "انتخابات شوراها و اپوزیسیون، تکرار یک خطا"(1) با اشاره به انتخابات اخیر در ایران در مورد اپوزیسیون خارج از کشور و دعوت به شرکت و یا تحریم انتخابات به ارائه گزاره هایی پرداخته است که با توجه به نقش ایشان به عنوان یک فعال سیاسی، قابل توجه است. خانم سطوت ضمن اینکه بدرستی نیروهای مختلف سیاسی را به دفاع از استدلال های خود بدون شماتت دیگران دعوت کرده، در عین حال معتقد است:

1. دعوت به تحریم و یا شرکت در انتخابات از سوی اپوزیسیون خارج از کشور تاثیر بسیار ناچیزی در نتیجه انتخابات در داخل کشور دارد.
2. فعال بودن در عرصه انتخابات به معنای دعوت به شرکت و یا تحریم انتخابات نیست.

یکی از معضلات و یا ویژگی های جوامع در حال گذار جابجایی و یا در هم تنیده شده نقش نهادهای مختلف یا شخصیت های علمی، سیاسی و فرهنگی است. روزنامه ها در نبود احزاب سیاسی نقش سنگین این نهادها را بر دوش می کشند و چه بسا سیاستمدارانی که بجای عمل به وعده های انتخاباتی خود تبدیل به فیلسوف و یا عالمان بی عمل می شوند. یک اثر هنری نیز بعید نیست بدون نیت خالق آن باعث برداشت ها و تفسیرهای خاص سیاسی شود و اعتراض یک هنرمند یا نویسنده به سانسور می تواند وی را در اذهان عمومی به جایگاه یک شخصیت سیاسی ارتقاء دهد. البته ممکن است در نادر مواردی بتوان هم دانشمند و فیلسوف بود، هم سیاستمداری موفق و مسئول و هم حتی هنرمندی خلاق.
یکی ازایرادات مهمی که از آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوریش گرفته می شد این بود که ایشان در جایگاه رئیس جمهور بیشتر به زبان دانشمندان و اساتید دانشگاه در داخل و خارج کشور در مزیت آزادی و مذمت بنیادگرایی و استبداد سخن می گفت تا به عنوان یک سیاستمدار مسئول در برابر آرای مردمی که وی را برگزیدند.
خانم مریم سطوت نیز به عنوان یکی از فعالان سیاسی اپوزیسیون و از مسئولان اتحاد جمهوریخواهان ایران نگاهی به موضعگیری نیروهای سیاسی اپوزیسیون در مورد انتخابات دارد که با جایگاه ایشان همخوانی لازم را ندارد.
گزاره خانم سطوت در مورد سهم بسیار ناچیز دعوت به تحریم و یا شرکت در انتخابات از سوی اپوزیسیون خارج از کشور در نتیجه انتخابات هرچند تاحدودی درست است، اما نباید فراموش کرد که این تاثیر ناچیز در هر حال سهم و نقشی است، هرچند کم. از آن گذشته دعوت به شرکت یا تحریم انتخابات مختص اپوزیسیون خارج از کشور نیست و برخی از نیروها و شخصیت های سیاسی در اپوزیسیون داخل کشور نیز همواره در آستانه انتخابات دعوت به تحریم یا شرکت در انتخابات کرده اند، هرچند طبیعتا اپوزیسیون داخل کشور در هر دو مورد شرکت و یا دعوت به تحریم، نقش موثرتری ایفا می کند. به همان اندازه که دعوت نهضت آزادی و بخشی از ملی-مذهبی ها به شرکت در انتخابات در نتیجه انتخابات موثر بوده است، دعوت برخی از دیگر نیروها و شخصیت های سیاسی مانند دفتر تحکیم وحدت و یا اکبر گنجی و ناصر زرافشان به تحریم انتخابات نیز در نتیجه آن به نوبه خود موثر بوده و هست.
نکته دیگری که باید به آن اشاره داشت این است که انتقاد طرفداران شرکت در انتخابات فقط معطوف به سازمان ها و شخصیت های سیاسی تحریم کننده نیست، بلکه آنها اصولا عدم مشارکت بخشی از مردم در انتخابات به نفع کاندیداهای اصلاح طلب یا مستقلی که می توانند منشاء اثرات مثبتی در سطح محلی و یا در ابعاد ملی باشند را نادرست ارزیابی
می کنند. به دیگر سخن مخاطبان مشارکت طلبان هم سازمان ها و شخصیت های سیاسی تحریم کننده هستند و هم مستقیما آن بخش از مردمی که سرخورده و خسته از کندی و یا بن بست اصلاحات در انتخابات شرکت نمی کنند. به همین صورت نیز تحریم کنندگان فقط سازمان ها و شخصیت های سیاسی مشارکت طلب را مورد انتقاد قرار نمی دهند، بلکه مستقیما آن دسته از مردم که به امید انجام اصلاحات در چارچوب جمهوری اسلامی راه مشارکت در انتخابات برمی گزینند را از این کار برحذر می دارند.
خانم سطوت سهم ناچیز اپوزیسیون خارج از کشور که دعوت به تحریم و یا شرک در انتخابات می کنند در نتیجه نهایی انتخابات را دلیلی برای بی اهمیت بودن این هردوی راهبرد سیاسی در مقابل فعالیت دراز مدت و یا میان مدت می داند. این درحالیست که در سال های اخیر هم در کشورهای دیگر و هم در ایران شاهد مواردی بوده ایم که فاصله میان برنده و بازنده انتخابات بسیار اندک بوده است. بطور مشخص در دور نهم انتخابات ریاست جمهوری در ایران تحریم نقش تعیین کننده ای در شکست مصطفی معین کاندید اصلاح طلبان در دور اول و پیروزی محمود احمدی نژاد در دور دوم انتخابات داشت. اگر بپذیریم که حدود 20 درصد از مردم در هر حال حتی در مهمترین انتخابات شرکت نمی کنند، در انتخابات ریاست جمهوری نهم حدود 15 میلیون از واجدین شرایط آگاهانه به علت دلخوری و یا دلسردی از اصلاح طلبان، انتخابات راتحریم کردند. آمار نشان می دهد که اگر تنها 10 تا 12 درصد از تحریم کنندگان یعنی حدود یک میلیون و هفتصد هزار نفر، راه مشارکت را برگزیده بودند، مصطفی معین بجای احمدی نژاد به دور دوم راه می یافت.

گزاره دوم خانم سطوت در مورد کم اهمیت بودن دعوت به شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات از زاویه ی فعالیت سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور نیز چندان خالی از اشکال نیست. اساسا موجودیت و هویت یک نیروی سیاسی به موضعگیری اش در مقابل رویدادهای سیاسی از جمله فرصت های انتخاباتی وابسته است. برای یک سازمان سیاسی البته بسیار مهم است که ارزیابی دقیقی از پایگاه مردمی و میزان تاثیر گذاری خود در افکار عمومی داشته باشد، اما بنا به سرشت خود نمی تواند ارائه و اشاعه نظر سیاسی خود را منوط به میزان تاثیرگذاری آن نظر در میان مردم و گستردگی و یا محدود بودن مخاطبان کند. هر حزب، نیرو و یا شخصیت سیاسی هر لحظه که فاقد نظر و یا موضعگیری مشخص در مورد یک رویداد سیاسی و یا آمادگی دعوت مردم به برگزیدن مناسب ترین راه ممکن در شرایطی خاص باشد، از جایگاه تعریف شده ی نیرو و شخصیت سیاسی فاصله می گیرد و به جایگاه فیلسوف و دانشمند علوم اجتماعی نزدیک می شود. دارا بودن راهبرد مشخص در بزنگاههای مختلف سیاسی بویژه در آستانه انتخابات و بخصوص هنگامی که نیروی اپوزیسیون خود را حامل راه سومی می داند که می خواهد با راهکارهای سیاسی خود مردم را از اجبار برگزیدن یکی از جناحهای اصول گرا و یا اصلاح طلب نظام نجات دهد، بسیار مهم است. چگونه می شود به نام فعالیت درازمدت، در مسئله مهم انتخابات استدلال سودمند بودن مشارکت و دعوت به شرکت در انتخابات و یا روشنگری در مورد زیانمند بودن آن و دعوت به تحریم را به گوشه ای نهاد و در عین حال در مقام یک حزب، سازمان و یا شخصیت سیاسی به دنبال کسب اعتبار سیاسی و گسترش پایگاه خود در میان مردم نیز بود؟ چگونه یک سازمان سیاسی یا یک سیاستمدار می تواند شرکت کردن در انتخابات را به همان اندازه درست بداند که شرکت نکردن در آن را؟ هرچند این گزاره آخر از خانم سطوت نیست ولی هستند کسانی که برخی اوقات چنین نظراتی ابراز می دارند. البته می شود مثلا به عنوان عضو یا مشاور دفتر مطالعات اجتماعی و یا دانشمند علوم اجتماعی و سیاسی شرکت یا عدم شرکت مردم در انتخابات و نتایج آن را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد و مقید به موضعگیری نیز نبود.

نیروی سیاسی بدون راهبرد سیاسی معنای وجودی خود را از دست می دهد. اتفاقا همین پافشاری بر نظرات و راهکارهای سیاسی خود ضمن احترام به عقاید مخالف است که اگر درستی آنها ثابت شود، سرمایه ی یک نیرو و یا شخصیت سیاسی برای کسب اعتماد عمومی و ایفای نقش در آینده است. دعوت شاپور بختیار به آرامش و هشدارش در مورد خطردرهم آمیختن دین و دولت را در بحبوحه انقلاب هیچ کس نشنید یا نخواست بشنود، اما تنها با گذشت دو سه سال درستی پیش بینی های وی ثابت شد و اعتبار و احترام او در افکار عمومی ایرانیان از همین روست.


توضیح: چون مسئولین سایت ایران امروز از چاپ این نقد خودداری کردند، این مطلب برای گویانیوز ارسال گردید.


زیرنویس
1. انتخابات شوراها و اپوزیسیون، تکرار یک خطا، مریم سطوت، سایت ایران امروز، شنبه دوم دیماه 1385
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/11444/



هیچ نظری موجود نیست: