یکشنبه، دی ۰۸، ۱۳۸۷

سکوت سیّد، فریاد شیخ
hamid_farkhondeh@hotmail.comسرانجام صبر و تحملِ شیخِ اصلاحات در برابر سکوتِ محمد خاتمی پایان یافت. مهدی
کروبی در سخنان اخیر خود در شورای مرکزی حزب اعتماد ملی با اعلام تلویحیِ ناخرسندیِ خود از تعللِ محمد خاتمی در اعلام تصمیم اش درباره یِ کاندیداتوری خویش از جمله گفت:"امروز اعلام می کنم با فرض حضور يا عدم حضور هر عزيز ديگری همچون آقايان هاشمی ، خاتمی ، ميرحسين موسوی و عبدالله نوری ديگر تحت هيچ شرايطی از صحنه کنار نخواهم رفت برای اينکه اگرها مطرح نشود،و تزلزل به وجود نيايد، برای اين که نيروها معطل نشوند به عزيزان می‌‏گويم هيچ مانعی در تصميم من نخواهد بود چون شرايط به گونه‌‏ای است که هرگونه اما و اگر جز تزلزل چيز ديگری نصيب نخواهد کرد. پس شما مطمئن باشيد من در هر صورت در صحنه خواهم ماند و منتظر مذاکره و مباحث اين چنينی نخواهم بود و ديگر وارد گفت وگوها نمی‌‏شويم."ماههاست که شخصیت ها و تشکل هایِ مختلفِ اصلاح طلب از محمد خاتمی دعوت کرده اند برای شرکت در دهمین دوره یِ انتخابات ریاست جمهوری کاندید شود. اما علیرغم این دعوت های گسترده یا صحبت ها و قول و قرارهایِ درون جناحی، رئیس جمهور پیشین در بهترین حالت به ابراز تمایلی سربسته برای شرکت در انتخابات بسنده کرده و خیلِ مشتاقان و منتظران هر دو جناح را همچنان تشنه نگهداشته. سکوتِ بیش از حد طولانیِ او نه تنها طعنِ رقیبان به همراه داشته، بلکه اعتراضِ رفیقان را نیز برانگیخته است.در اینکه قطارِ ترمز بریده و از خط خارج شده یِ دولت را باید بر ریلِ سازندگی بازگرداند و به ترمزِ تعقل مجهز کرد، شکی نیست. شاید برای اولین بار است که در تاریخِ جمهوری اسلامی طیفی گسترده، از راست گرایان سنتی و تعقل گرا گرفته تا اصلاح طلبانِ میانه رو و رادیکال به اجماعی نانوشته در برابر دولتِ وقت دست یافته اند. آن هم در برابر دولتی که هم دستِ حمایتِ رهبریِ نظام را با خود دارد هم شمشیرِ پشتیبانیِ نظامیان.و باز اولین بار در تاریخِ جمهوری اسلامی است که وعده هایی اقتصادی پردرآمدترین دولت در کوتاهترین زمان سراب از کار درآمده و بزرگترین شکاف ها و چنددستگی ها در صفِ اصول گرایان بروز کرده است.آقای خاتمی علیرغم شخصیتِ مورد احترامش، در طول هشت سال ریاست جمهوری خویش نشان داد که دغدغه یِ اجرای وعده هایِ انتخاباتی داده شده و صیانت از آرای مردم را تا حدِ چالش با مخالفانِ قدرتمندِ اصلاحات در ساختارِ سیاسیِ کشور دنبال نخواهد کرد، اما آنجاکه به سرنوشتِ سیاسی خود او مربوط می شود، به مسئله یِ برنده شدن در انتخاباتِ پیش رو بسیار تأمل نشان می دهد. می خواهد آنگاه کاندیداتوریِ خویش را اعلام کند که مطمئن باشد پیروزِ میدان است.هفته یِ پیش چند روز بعد از برگزاری کنگره جبهه مشارکت که در آن رسما از محمد خاتمی به عنوان کاندید این جبهه برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوریِ دهم دعوت بعمل آمد، محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت در گردهماییِ "پویش دعوت از خاتمی" اعلام داشت:"از نظر ما هم خاتمی وارد صحنه انتخابات شده است و دیگر نباید منتظر اعلام رسمی او ماند و هرچه زودتر باید فعالیت های انتخاباتی مان را شروع کنیم....از نظر ما خاتمی آمده و راه برگشت هم ندارد"در کشورهایی که تحزب در آنها نهادینه شده، این کاندیداها هستند که ماهها و در مواردی سال ها قبل از برگزاریِ انتخابات تلاش می کنند نظرِ مساعدِ بدنه یِ حزبی و مردم را به کارا بودن خویش، برنامه ها یشان و ویژگی ها و تجربیاتِ شخصی که آنها را شایسته یِ احرازِ نمایندگیِ حزب می کند، بدست آورند. همه یِ این فعالیت های انتخاباتی نیز بدور از خوار و پست شمردن ریاکارانه یِ قدرت انجام می گیرد. در ایران اما این احزاب و تشکل هایِ سیاسی هستند که بدنبالِ شخصیت ها می گردند و طومارِ دعوت از آنها را سازمان می دهند. و هنگامی که با نازِ یارِ سیاسی روبرو می گردند، بر آن می شوند تا با انواع وعده ها از پائین آوردن سقفِ توقعاتِ سیاسی گرفته تا گفتن اینکه "تنها تو و دیگر هیچ"، یار را بر سرِ لطف آرند. باشد که شوقِ دولت او را از خمودیِ عزلت به درآورد.البته از آغاز معلوم است که سرنوشتِ چنین آمدنی به کجا خواهد انجامید و در برابر اعتراض به خلف وعده ها، حامیان چه خواهند شنید.مهدی کروبی هرچند دارای برنامه ها و وعده هایِ اصلاحیِ محدودی است اما نشان داده که در همان حیطه یِ تعریف محدود خویش از اصلاحات، اهلِ عمل نیز بوده است. آن روز که او صندلی ریاستِ مجلس ششم را ترک کرد و گفت تا لقمانیان- نماینده یِ مجلس ششم از همدان که درپی نطق خود در مجلس دستگیر شد- آزاد نشود به مجلس بازنخواهد گشت یا اعتراضِ آشکارش به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری نهم، نمونه هایِ ارزشمندی در کارنامه یِ سیاسی اوست.درست است که هم در جامعه یِ سیاسی کشور هم در میان مردم عطشی به تغییر و تحول از مسیر فاجعه بار کنونی وجود دارد، اما هستند کاندیداهایِ دیگری از میان محافظه کارانِ معتدل که هرچند از گفتمانِ اصلاحات و توسعه یِ سیاسی بدورند، اما آنها نیز درپی پایان دادن به ناکارآمدی در مدیریت کشور، در تلاش برای کنارآمدن نسبی با جامعه یِ جهانی، و نگران اوضاعِ درهم ریخته یِ اقتصادیِ کشور هستند.اگر چنانچه همه متفق القولند اکنون مسئله از گِلزار بیرون آمدن است نه به گُلزار رسیدن، کاندیداهایی چه بسا مناسب تر از محمد خاتمی برای صندلی ریاست جمهوری دهم وجود خواهند داشت. آیا کاندیدایی از کارگزاران سازندگی، چهره یِ معقولی از میان محافظه کاران یا شیخ میانه رو اما قاطعِ اصلاحات بهتر از خاتمی از عهده یِ این کار برنخواهد آمد؟ خاتمی با سوابق و گفتمانش باعث ترس رقیبِ محافظه کار می شود بدون اینکه در عمل بیش از مهدی کروبی دل دوستِ اصلاح طلب را بدست آورد.درست است که در صورت پیروزی محمد خاتمی قطارِ دولت بر ریلِ تعقل قرار خواهد گرفت، اما آقای خاتمی با چوب هایی که لایِ چرخ این قطار قرار داده خواهند شد، با هر نه روز یک بحران چه خواهد کرد؟ مگر نه قطار روی ریل قرار می گیرد تا حرکت کند؟تنها استدلالِ نسبتا قابل دفاعی که تاکنون جبهه یِ اصلاحات برای اصرار خود بر کاندیداتوری محمد خاتمی عرضه کرده است، اقبال گسترده یِ مردم از ایشان و در نتیجه نقش "تقلب شکن"ِ آرایِ بالایِ خاتمی خواهد بود. همین ارزیابی است که برخی از شخصیت هایِ اصلاح طلب را به این نتیجه رسانده است که "هر کاندیدایِ دیگری بجز محمد خاتمی در برابر احمدی نژاد قرار بگیرد، پیروزی احمدی نژاد قطعی خواهد بود."اما این نیز یک ارزیابی نسبی است. در جامعه ای که امکان نظرسنجی هایِ مستقل و علمی وجود ندارد نمی توان قاطعانه از سرنوشتِ انتخابات سخن گفت.روشن است که رئیس جمهورِ پیشین بخاطر گفتمان اصلاح طلبانه یِ خویش و بخصوص باتوجه به آنچه در دورانِ ریاست جمهوریِ احمدی نژاد بر کشور رفته، در میان مردم بویژه اقشار متوسط دارای محبوبیت است، اما به دلایل مختلف نه می توان انتظارِ آرایِ بالایِ بیست میلیونی دوره هایِ قبلی را در انتخاباتِ ریاست جمهوریِ آینده برای آقای خاتمی داشت و نه می توان امیدِ فراوان بست به امکانِ مبارزه یِ موفقیت آمیز با تقلب، آن هم اکنون که همه یِ قدرتِ اجرایی در دستِ دولتِ مخالفِ اصلاحات است و از سوی نظامیان، مقام رهبری و ارگانهایِ تحتِ نظارت وی نیز حمایت می شود.از سوی دیگر نباید فراموش کرد که چهره یِ معقولی از میان محافظه کاران یا اصلاح طلبی مانند مهدی کروبی حساسیتِ نیروهایِ ضدِ اصلاحات را کمتر برخواهد انگیخت و تلاش و بسیجِ اقتدارگرایان برای تقلب می تواند کمتر از زمانی باشد که آنها در هراس از پیروزی محمد خاتمی و دوباره به قدرت رسیدنِ اصلاح طلبان باشند. بویژه آنکه اگر سد کردنِ راهِ احمدی نژاد مسئله یِ اصلی باشد، در شش ماهِ باقیمانده تا انتخابات، فرصتِ فراوانی برایِ فعالیت هایِ انتخاباتی و تشکیلِ ائتلاف هایِ احتمالی برای بستنِ راهِ پوپولیسم در پیش روست.فریاد مهدی کروبی در برابر سکوت محمد خاتمی و درخواست هایِ بی نتیجه و مکرر او از تشکل هایِ اصلاح طلبی که نظر به کاندیداتوریِ خاتمی دارند برای وادار کردنِ او به اعلام نظر خود، اولین شکافِ جبهه یِ اصلاح طلبان در انتخابات پیش روست. اگر به سرعت مرهمی برای جدایی شیخ و سیّد پیدا نشود، پیروزیِ اصلاح طلبان در انتخاباتِ آتی با چالش هایِ جدی مواجه خواهد شد.اگر شیخِ اصلاحات بر سر وعده یِ خود بایستد، که در اینصورت کارِ عمده نیروها و سازمان هایِ سیاسیِ اصلاح طلب را مشکل می کند. موضوعی که به نوبه یِ خود بر تردیدِ خاتمی خواهد افزود. اما اگر شیخ در آینده از گفته یِ خویش کوتاه آید و از کاندیداتوریِ خاتمی حمایت کند که دیگر شیخ نیست چراکه بر سرِ پیمان نماند.شیخ خود را از بلاتکلیفی رهانید، تکلیف هایِ پیش رو اما بسیارند. اگر چنانکه خود اصلاح طلبان نیز اذعان دارند فعلا مشکل بیرون آمدن از گِلِ ناکارآمدیِ احمدی نژاد است نه بوییدنِ گُلِ دولتِ اصلاحات، چرا نباید شیخی مصمّم را بر سیّدی مردّد ترجیح داد؟

هیچ نظری موجود نیست: