دوشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۸

چهره خاکستری مهندس موسوی

hamid_farkhondeh@hotmail.com

نخست وزیر محبوب آیت الله خمینی پس از دودهه سکوت، پا به عرصه ی رقابت های دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوی گذاشته است. آخرین نخست وزیر ایران، نگران از هم پاشیدگی نظام مدیریتی کشور، امیدوار است در قامت دهمین رئیس جمهور، قطار ترمز بریده و از ریل خارج شده ی دولت را بر ریل برنامه ریزی و تعقل و قانونگرایی بازگرداند.

میرحسین موسوی دیرهنگام و غیرمنتظره به میدان سیاست بازگشت. اولین بیانیه ی انتخاباتی وی، نگاهی نوستالژیک و پوپولیستی بود بر ارزش های دوران انقلاب، یکرنگی جامعه ی توده وار، همبستگی های فراموش شده دوران جنگ، ایثارگری های اقشار مختلف و عصر سپری شده ی تفاهم میان جناح های حکومت.

اکنون اما نه مهندس موسوی همان نخست وزیر چپگرای دهه ی شصت است، نه کشور در حال جنگ و نه جناح های مختلف حکومتی، حتی از اختلافات حاد درون جناحی، درامانند. انتخاب کنندگان نیز بیش از پیش راه را بر کلی گویی های مبهم کاندیداها می بندند و از آنها خواستار پاسخ های شفاف به مطالبات مشخص خویش هستند.

در فاصله یکماه بعد از اعلام کاندیداتوری میرحسین موسوی، شرکت در مصاحبه ی مطبوعاتی، سفر به خوزستان و تماس نزدیک با مردم این استان و بویژه حضور در دانشگاه های تهران و مشهد، و روبرویی با مطالبات مشخص اقشار مختلف بویژه دانشجویان، او را به اتخاذ مواضعی صریح تر و زبانی شفاف تر وادار ساخته است.

در سایت های حامی آقای موسوی تلاش زیادی برای بازشناسایی چهره ی ایشان که بخصوص برای جمعیت جوان کشور چندان شناخته نیست، در جریان است. "کلمه" بکار گرفته شده و "قلم" به راه افتاده تا از موفقیت های مدیریتی، دلسوزی ها، هنرپروری ها و ساده زیستی های هنرمندی معمار و سیاست مداری انساندوست، سخن گفته شود. می گویند در زمستان شبی در دورانِ سختِ جنگ نگران "حسن دیوانه"، کارتن خوابی در اسلام آباد غرب بوده که آیا سرپناهی در اختیار دارد تا از سرمای 30 درجه زیر صفر درامان باشد یا نه. در نیمه شب با استاندار کرمانشاه تماس می گیرد تا مطمئن شود برای این فرد بی خانمان فکری شده است.
یکی از محافظانش از ساده زیستی مهندس خاطره ها دارد. خودش از بکارگیری متخصصان و کارشناسان در هیات دولت و همکاری با وزرایی که دیدگاههای مخالف او داشته اند سخن می گوید. اینکه کسی از گرسنگی در دوران دفاع مقدس تلف نشد را افتخاری برای خود و دولت اش می داند که عهده دار توزیع عادلانه ارزاق عمومی در سال های سخت جنگ بود. از سعه ی صدر اوایل انقلاب می گوید که حاکمان جدید با اعتماد به نفس و مدارا با رهبران حزب توده و چریک های فدائی و دکتر پیمان به مناظره می پرداختند.

میرحسین موسوی اندکی بعد از انفجار در ساختمان نخست وزیری و کشته شدن رئیس جمهور و نخست وزیر وقت باهنر و رجایی در شهریورماه سال 60، به نخست وزیری منصوب شد. تنها هشت ماه از دوران نخست وزیری مهندس موسوی، از مهرماه 60 تا آزادی خرمشهر در خرداد 61، را می توان در کارنامه ی هشت ساله ی صدارت وی دوران "دفاع مقدس" محسوب کرد. پس از آزادی خرمشهر، برای ادامه ی جنگ و ورود به خاک عراق، اگر تاریخ را بدون حب و بغض بخواهیم، عنوان "تهاجم ناموق" برازنده تر است تا "دفاع مقدس".

با همه ی احترامی که می توان برای شخصیت و منش مهندس موسوی قائل بود، ایشان نمی تواند نه از نظر حقوقی نه از نظر اخلاقی، که وی آن همه بر آن تاکید دارد، از حماسه ها، مقاومت ها، جنگ، همبستگی ها، مدارا با مخالفان سخن بگوید بی آنکه نیم نگاهی بر کارنامه ی سیاه نظام اسلامی در دوران طولانی مسئولیت خود در قدرت اندازد و نیم کلامی نیز از آنچه در این سال ها بر مخالفان و منتقدان حکومت و اقلیت های قومی و مذهبی رفت بگوید.

شاید اگر مهندس موسوی مانند بسیاری تنها در نقش سیاستمدار به فعالیت انتخاباتی می پرداخت، از او نمی بایست چندان توقع داشت که در بحبوحه ی تبلیغات انتخاباتی، به کارنامه سیاه حکومت در زمان صدارت خویش نیز بپردازد. اما هنگامی که او همزمان در قامت سیاستمدار اخلاق مدار، مسلمانی انساندوست، شیفته ی عدالت اجتماعی، نخست وزیر "دوران دفاع مقدس"، پشتیبان متخصصان، سیاستمدار حامی هنرمندان و دولت مدار دمکرات منش به صحنه می آید، طبیعتا پرسشگری در مورد سهم او در حوادث تلخ آن سال ها نیز به میان می آید. بالاخره گسترده ترین پاکسازی ها و تصفیه های کارشناسان و متخصصان در تاریخ ایران معاصر به دلیل مکتبی نبودن، انقلابی نبودن، اسلامی نزیستن یا صدها عنوان و اتهام ریز و درشت دیگر در همه ی مراکز آموزشی، تولیدی، خدماتی و دولتی در دوران صدارت مهندس موسوی صورت گرفته است.

قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67، بزرگترین جنایت در تاریخ ایران مدرن، در همین دوره رویداده است. حداقل هزاران متخصص، کارشناس، نویسنده، هنرمند، استاد دانشگاه و دانشجو، بدون آنکه بخواهیم مسئولیت اصلی این اعمال را متوجه آقای موسوی بدانیم، در دوران نخست وزیری ایشان از کار برکنار، از تحصیل محروم یا مجبور به ترک کشور شدند. دو میلیون کشته و زخمی و معلول و میلیاردها دلار خسارت به تاسیسات زیربنایی کشور فقط نتیجه ی تجاوز عراق به خاک ایران و جنایات صدام نبود. تا کی می توان سهم "دولت خدمتگزار" مهندس موسوی در کوبیده شدن نابخردانه بر طبل جنگ با سودای صدور انقلاب را در ذیل عبارت "دفاع مقدس" نادیده گرفت؟ درست است که تصمیم گیرندگان اصلی در مورد ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر مهندس موسوی و وزرای دولت وی نبودند، اما نمی توان با سخنان پر شور دوران جنگ هشت ساله را دستمایه ی تبلیغات انتخاباتی کرد اما در گاهِ مسئولیت پذیری نقش نخست وزیر و دولتش را تا حدِ مامور خریدِ اقلام موردِ نیاز جبهه های جنگ و مایحتاج عمومی یا سازمان آتش نشانی و امدادرسانی تخفیف داد. از این گذشته مهندس موسوی از بنیانگذاران حزب جمهوری اسلامی بود، روابط نزدیکی با حلقه روحانیان قدرتمند نظام داشت و همواره اعتماد و حمایت قاطع آیت الله خمینی را در دوران تصدی پست نخست وزیری دارا بود.

میرحسین موسوی به بهانه ی چند جلسه مناظره با رهبران حزب توده و چریک های فدایی خلق در سال 59، که آن هم به ابتکار آقای بنی صدر رئیس جمهور وقت ترتیب داده شده بود، نمی تواند خود و نظام اسلامی در سال های اولیه ی انقلاب را منادی رواداری جلوه دهد.
آن چند مناظره استثنایی در تاریخ حیات نظام اسلامی بود، رویه ی حکومت اما شکستن قلم ها، خفه کردن صداها و حذف مخالفان و منتقدان بود. کمااینکه چند سال بعد از آن مناظره های تلویزیونی، در زمان صدارت آقای موسوی بسیاری از اعضا و هواداران همان سازمان هایی که به مناظره دعوت شده بودند، درحالیکه حتی از جمهوری اسلامی حمایت نیز می کردند، به جوخه های اعدام سپرده شدند یا مجبور به خروج از کشور گشتند.

چگونه می شود با اشاره به مناظره های سال 59 تصویری واژگونه از سیاست های نظام اسلامی در آن دوران ارائه داد و در پی کسب اعتماد رای دهندگان بود اما در عین حال بعد از گذشت سی سال هنوز حتی از ملاقات با سران نهضت آزادی واهمه داشت یا از اجازه سخن دادن به نیروهای ملی- مذهبی طفره رفت؟

مهندس موسوی سودای پل زدن بین گذشته و آینده ی نظام را دارد، در آرزوی آشتی دادن جناح های مختلف نظام است تا بلکه جایگاه و شان دستگاه دولت را به آن بازگرداند. شکاف میان جناح های مختلف نظام اسلامی اما بنیانی تر از آن است که حتی معماری هنرمند چون مهندس موسوی بتواند آن را پر کند، هرچند با چهار سال سیاست های ویرانگر دولت نهم، او شانس زیادی برای پیروزی در انتخابات پیش رو دارد.





هیچ نظری موجود نیست: