شنبه، تیر ۱۹، ۱۳۸۹

آنچه خود نداشت

حميد فرخنده

hamid_farkhondeh@hotmail.com

تبیین اهداف جنبش سبز و روشنگری پیرامون راه و روش غیرخشونت آمیز آن از سوی دکتر عطاء الله مهاجرانی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد در کابینه اصلاحات، البته عملی لازم و شایسته بود. آنچه اما مایه تعجب و تاسف است لحن و ادبیات ایشان در برخورد با بخشی از مخالفان حکومت است که آنها نیز خود را سبز می نامند. زبان و بیان وصل کننده ی بیانیه ها و سخنان مهندس موسوی در سخنرانی اخیر آقای مهاجرانی به زبانی فصل کننده تبدیل شده است.

آقای مهاجرانی هم حق دارد و هم ندارد. بویژه آنجاکه سخن از آسیب شناسی جنبش است او حق دارد بر روش و منش جنبش سبز تاکید کند و خواسته اصلی رهبران جنبش که اجرای بدون تنازل قانون اساسی است را به سرنگونی طلبان، انقلابیون و سرخ های سبزنما یادآوری کند. او حق دارد چرا که هستند گروههایی در میان مخالفان حکومت ایران که سبز شدنشان نه برخاسته از جستجوی رای گم شده خویش در انتخابات 22 خرداد 88 بود، نه از سر باورمندی به حرکت سیاسی اصلاح طلبانه در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن، و نه حتی با استفاده از خشونت در مبارزه سیاسی وداع کرده اند.

تولد جنبش سبز و ظهور همبستگی ملی در میان ایرانیان داخل و خارج کشور اما فرصتی فراهم آورد برای پرچم های شیر و خورشید در پستو مانده و بیرق های سرخ سال ها جمعیت ندیده. اگر در صحنه اصلی نبرد، اختلافات گاه خود را در شعارهای رادیکال گروهی از تظاهرکنندگان نشان داد، در خارج کشور اما در مناسبت ها و تظاهراتی که برای پشتیبانی از جنبش سبز برگزار شد و می شود گروهی از هم میهنان سلطنت طلب که اغلب شمارشان اندک اما پرچم هایشان بی شمار است بر آن بوده و هستند تا بدون توجه به احوال درونی جنبش سبز مطابق ظن سیاسی خویش یار این جنبش شوند. آنسوتر نیز گروهی اندک تر، پرچم سرخ و بلندگو در دست بدون رعایت حرمت برگزارکنندگان مراسم و حتی گاه در حین سخنرانی میهمانان دعوت شده و نمایندگان احزاب سیاسی خارجی، بدون رعایت اصول اولیه نزاکت به سردادن شعارهای انقلابی خویش می پردازند.

عطاءالله مهاجرانی حق دارد بر روش اصلاح طلبانه، گام به گام و غیرخشونت آمیز جنبش سبز تاکید کند چرا که می بیند عده ای خود را سبز می دانند اما عدم خشونت را منوط به عدم کاربرد خشونت از سوی حکومت می دانند. می بیند هستند هنوز نیروهایی که شعارهای سی ساله خویش را بر شعور نسل جوان کشور ترجیح می دهند یا سودای براندازی و حذف این و آن را دارند. مهاجرانی حق دارد مسئولیت سیاسی و اخلاقی کسانی که خود را سبز می نامند اما هنوز دل در گرو دخالت خارجی برای براندازی حکومت دارند، به آنان گوش زد کند. او حق دارد به برخی جریان های سیاسی یادآوری کند نه فروتنی مهندس موسوی دلیل بی رهبر بودن جنبش سبز است نه تاکید بر تکثرگرایی آن دلیلی بر بی در و پیکر بودن این جنبش در عرصه راهبرد سیاسی است.

وزیر پیشین فرهنگ در کابینه محمد خاتمی اما حق ندارد آنجا که زبان و کلام اش برخلاف سلوک جنبس سبز و رهبرانش به خط کشی های پررنگ میان ایرانیان می پردازد. نمی شود از خوشنویسی و دیگر ظرایف زندگی آیت الله خمینی سخن گفت اما از شداید حکومت او حتی به تلویح سخن نگفت. نمی شود خود را مدافع روش و منش موسوی دانست اما با مخالفان بنیانگذار جمهوری اسلامی و حکومت او فله ای برخورد کرد. از روی جویهای خون، سنگرهای جنگ بی حاصل، زندان ها، انقلاب فرهنگی، پاکسازی ها و سرکوب ها پرید و ناگهان به این رسید که گویا همه از آغاز و تنها از روی سلیقه شخصی با آیت الله خمینی، انقلاب و حکومت روحانیون مخالف بوده اند.

جالب است که در این حیطه نیز مهندس موسوی بسیار صریح تر و عادلانه تر رفتار کرده است. چندی پیش او صادقانه گفت که به آیت الله خمینی علاقه و الفتی خاص دارد اما در عین حال رهبر انقلاب اسلامی را مبری از خطا ندانست و به اشتباهات رویداده در دوره او هرچند سربسته اشاره داشت.

از اینروست که آقای مهاجرانی در سخنرانی اخیر خویش در لندن علیرغم تاکیدات شایسته، در عرصه سخن باخته. جان کلام رهبران جنبش سبز را بازگو کرده، روح کلام آنها را اما فراموش کرده است.

قابل توجه است که طی یک سال گذشته حکومت بارها تلاش کرده است میان بخش های مختلف جنبش سبز و رهبران آن شکاف اندازد اما مهندس موسوی و مهدی کروبی با درایت خود مانع از آن شده اند. روح جنبش سبز حق خواهی، انتخابات آزاد و مسالمت و مداراست. رهبران جنبش سبز بویژه مهندس موسوی، بارها تکرار کرده اند که جنبش سبز همه مردم ایران را دوست خود می داند و در پی حذف هیچکس، حتی دشمنان این جنبش نیستند. آنها همواره اعلام داشته اند که خواست جنبش سبز احترام به آرای واقعی ملت است. بر تکثر آرا، تنوع افکار و رنگارنگی ملت ایران تاکید داشته اند. جنبش سبز و رهبرانش ایران را برای همه ایرانیان می خواهند.

تمام نکاتی که در سخنرانی آقای مهاجرانی برای بازتعریف جنبش سبز مطرح شده اند گاه به تصریح و زمانی به تلویح در بیانیه های آقای موسوی و منشور منتشر شده از سوی ایشان نیز آمده است. کلام و پیام مهندس موسوی اما ضمن بیان خواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی، جذب مخالفان، احترام به نظر آنان، وحی منزل ندانستن قانون اساسی، تلاش برای دنبال کردن راهکارهای قانونی برای تغییر قانون اساسی بر پایه گفتگوی اجتماعی لازم برای رسیدن به اجماع ملی در این عرصه بوده است.

حجت الاسلام محسن کدیور، یکی دیگر از امضاکنندگان بیانیه پنج نفره در حمایت از بیانیه هفدهم مهندس موسوی، نیز اخیرا در مصاحبه ای مناقشه برانگیز در تلویزیون فارسی صدای امریکا شعار اصلی جنبش سبز ایران در روز قدس که "نه عزه نه لبنان، جانم فدای ایران" بود را به شعار "هم غزه هم لبنان، جانم فدای ایران" مصادره به مطلوب کرد. این درحالیست که در روزهای پیش از تظاهرات روز قدس فعالین جنبش سبز در شبکه های اجتماعی شعار "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران" را بعنوان شعار پیشنهادی مطرح کردند. آقای مهندس موسوی در بیانیه ای که در آستانه آن راهپیمایی انتشار داد پیشنهاد چندین شعار ازجمله "هم غزه هم لبنان، جانم فدای ایران را داد" اما چنانکه دوربین های موبایل تظاهرکنندگان سبز در روز قدس نشان دادند، خوب یا بد این شعار آنگونه که رهبران جنبش سبز می خواستند سر داده نشد. اکنون معلوم نیست بجای پذیرش این واقعیت چرا جناب آقای کدیور باید دچار چنان خطای کلامی شوند که برای بیان یک جمله کوتاه اما دور از واقعیت مجبور به توضیح و تشریح طولانی مسئله مورد بحث در رسانه ها برای رفع و رجوع اظهارات خود شوند.

اتفاقا نه لحن کلام اخیر آقای مهاجرانی و نه لغزش بیان آقای کدیور هیچکدام نه با روحیه و منش آقای موسوی خوانایی دارد و نه با سلوک، ادبیات، حقیقت جویی و عدالت خواهی راه سبز امید که آقایان خود را نمایندگان غیررسمی خارج از کشور آن می دانند و برای آن مصاحبه و سخنرانی می کنند.

سر سبز زبان سبز می خواهد، چراکه زبان سرخ سر سبز را می دهد بر باد.

هیچ نظری موجود نیست: